3. منابع مورد استفاده مقتلنگاران
بررسى منابع اوّلیّهاى که مورد استفاده مقتلنگاران سدههاى آغازین هجرى قرار گرفته، مىتواند در شمار اولویّتهاى موضوعى عاشورا نظر پژوهشگران را در روشن کردن صحّت و سقم متون کتب مقاتل به خود جلب کند، چرا که بدون ریشهیابى این گونه منابع نمىتوان در نهایت به متن منقّح و قابل اعتمادى در زمینه رخدادهاى عاشورا دست یافت. پس از انجام این مهم، کار بررسى متون سایر مقاتل چندان دشوار نیست و مىتوان با تکیه به مسلّمات تاریخ عاشورا و با عنایت به موارد اختلافى و تحریفى به پیرایش متون منثور عاشورایى پرداخت و نقاط قوّت و ضعف هر کدام از آنها را به روشنى نشان داد.
منابع اوّلیّهاى که مقتلنگاران سدههاى آغازین هجرى به آن عنایت داشته و مقتلنگاران سدههاى بعد از حاصل زحمات آنان در نگارش آثار خود سود جستهاند عبارتاند از:
1- 3. اخبار غیبى عاشورا:
که مبتنى بر احادیثى است که پیش از وقوع حادثه خوننگار عاشورا از رسول گرامى اسلام (ص)، امیرمؤمنان على (ع)، سلمان فارسى و دیگران روایت کردهاند و ابعاد این فاجعه را به تصویر کشیدهاند، و ما براى نمونه به نقل شش مورد بسنده مىکنیم:
1) رسول گرامى اسلام (ص) حسین (ع) را که در آغوش مادرش بود برگرفت و فرمود:
خدا کشنده تو را، غارتگر تو را، و کسانى را که (در صف) زیان رسانندگان به تو قرار دارند لعنت کند، و خداوند در میان من و آنان که در مخالفت با تو (به دیگران) کمک مىکنند داورى خواهد کرد. فاطمه زهرا (س) پرسید که اى پدر! چه مىگویى؟! فرمود: دخترم! یاد آور آزار و ستم و مکر و تجاوزى شدم که پس از من و تو در حقّ او روا مىدارند، و در آن روز، او در میانِ جوانمردانى است که (در درخشندگى) همانند ستارگان آسماناند و براى جان دادن و کشته شدن (در راه او) بر یکدیگر پیشى مىگیرند، انگار لشکرگاه و بار و بنه آنان و تربتشان را مىبینم. «1»
2) رسول گرامى اسلام (ص) فرمود: انگار من او را مىبینم که به حرم من و آرامگاه من پناهنده مىشود، ولى پناهندگى او را برنخواهند تافت، و پس از آن به طرف قتلگاه و آرامگاه خود- سرزمین کربلا، زمینى که با درد و ابتلا درآمیخته است- کوچ خواهد کرد و در آنجا گروهى از مسلمانان غیرتمند و فداکار به یارى او برمىخیزند، همان کسانى که بزرگان شهداى امّت من در روز رستاخیزند. «1»
3- هرثمة بن ابى مسلم مىگوید: در جنگ صفّین در رکاب على (ع) مىجنگیدیم و به هنگام بازگشت در سرزمین کربلا فرود آمدیم. على (ع) نماز صبح را در آنجا خواند و سپس کفى از خاک کربلا را برداشت و بویید و گفت: وه شگفتا از تو اى خاک! که در روز قیامت گروه گروه از تو برمىخیزند و بى حساب وارد بهشت مىشوند. «2»
4) از امام محمّد باقر (ع) روایت شده است هنگامى که على (ع) با دو تن از اصحاب خود از کربلا عبور مىکرد، چشمانش را قطرات اشک فرا گرفت و فرمود: اینجا خوابگاه سواران آنها است، اینجا بارانداز آنان است، و در همین جا خون آنان (بر زمین) ریخته مىشود؛ خوشا بر تو اى خاک که خون احبّا در تو خواهد ریخت! «3»
5) از امام جعفر صادق (ع) مروى است که على (ع) به هنگام عبور از سرزمین کربلا فرمود:
(اینجا) خوابگاه سواران و قتلگاه شهیدانى است که گذشتگان بر آنان پیشى نگیرند و آیندگان در زمره آنان قرار نمىگیرند. «4»
6) مسیّب بن نجبه فِزارى- که از سرآمدان «توّابین» بوده در «عینُ الورده» به هنگام رویارویى با سپاه عبیداللّه زیاد به همراه خونخواهان شیعه به شهادت رسیده است، اوّلین خطیب پرآوازه توّابین است که با خطبههاى پرشور خود به بیدارى مردم پرداخت و پس از واقعه عاشورا از پاى ننشست و با یارى سلیمان بن صرد به خونخواهى شهداى کربلا برخاست و سرانجام جان خود را در این راه فدا کرد- او مىگوید: هنگامى که سلمان فارسى به دیار ما (عراق) رهسپار شد، من هم در شمار استقبال کنندگان از او بودم، سلمان (پس از ورود به عراق) به طرف کربلا رهسپار شد و در آنجا این سخنان را بر زبان راند: اینجا قتلگاه برادران من است، اینجا مکان بر زمین نهادن بار و بنه آنهاست، و در اینجا مرکبهاى خود را مىخوابانند، و اینجا محلّ ریختن خون آنهاست، در این سرزمین فرزند بهترین پیامبران و بهترین بازماندگان (امّت نبوى) کشته خواهد شد. «1»
این اخبار غیبى که پیش از وقوع حادثه کربلا عنوان شده است، غالباً مورد استناد مقتلنگاران اسلامى از سدههاى آغازین هجرى تا عصر حاضر قرار گرفته است.
2- 3. مجموعه نامهها، سخنان و خطبههاى امام حسین (ع) از آغاز حرکت تا شهادت:
مهمترین منبعى که مىتواند اهداف نهضت شگرف کربلا و ابعاد ارزشى آن را مشخّص سازد، مجموعه نامهها، سخنان و خطبههاى امام حسین (ع) از آغاز شکلگیرى این رخداد بىنظیر تاریخى تا لحظه شهادت آن حضرت است. براى دستیابى به یک چنین منبع ارزشمندى نیاز تامّ و تمام به مطالعه متونى داریم که اوّلًا از نظر قدمت زمانى بر سایر متون تاریخى و روایى پیشى گیرد و ثانیاً مورد اعتماد اهل تحقیق باشد. با در نظر گرفتن این دو شاخصه مىتوان به تدوین مجموعه مستندى پرداخت که معمار انقلاب کربلا سمت و سوى قیام خود را با اهدافى که بر آن مترتّب بوده است، به روشنى مشخّص مىکند و با همین شیوه منطقى است که مىتوان این باغ همیشه بهار را از وجود خار و خس پرداخت و علفهاى هرزه و مزاحم را- که در تحریف این متن همیشه سرسبز دخیل بودهاند- شناخت و آنها را پیراست.
در اینجا به عنوان تیمّن و تبرّک به نامهها و سخنان کوتاهى از امام حسین (ع) استناد مىکنیم که انتساب آن به امام (ع) مشهور است و حاوى خطوط اصلى و اساسى قیام ماندگار حسینى است، و ما در بررسى کتب تاریخى و مقاتل فارسى تفصیلًا به تبیین این دیدگاهها خواهیم پرداخت و به هنگام ارزیابى قرائتهاى مختلفى که از فرهنگ عاشورا صورت گرفته است از نامهها، سخنان، خطبهها و رجزهاى عاشورایى بانى انقلاب شگرف کربلا سود خواهیم جست.
به درستى که من مرگ (در راه خدا) را جز سعادت و زندگانى با ستمگران را جز هلاکت و نابودى نمىدانم. «1»
آگاه باشید که زنازاده فرزند زنازاده (: عبیداللّه بن زیاد) مرا در میان (انتخاب) مرگ و تسلیم (ذلّتبار) مخیّر ساخته ولى ذلّت از ما (خاندان پیامبر) فاصله دارد، ذلّتى که خداوند، ما و پیامبر خود و مؤمنان را (از پذیرش آن) باز داشته و به دور نگاه داشته است. امکان ندارد که مردان آزاده و غیرتمند تسلیم شدن در برابر ستمگران را بر مرگ شرافتمندانه ترجیح دهند. «2»
امام حسین (ع) در نامهاى که براى مردم بصره نوشتهاند، بر دو اصل مبنایى تکیه کردهاند:
(من در تشکیل حکومت اسلامى) شما را به کتاب خدا و سنّت رسول او فرا مىخوانم. «3»
امام حسین (ع) در نامه دیگرى که براى مردم کوفه مىنویسند، چهار شرط اساسى زمامدارى مسلمین را یادآور مىشوند:
به جان خودم سوگند فقط کسى شایسته امامت و زمامدارى (مسلمانان) است که به قرآن عمل کند، و عدالت را مبنا و اساس کار (خود) قرار دهد، و حق را گسترش دهد، و خود را وقف (خدمت در راه) خدا سازد. «4»
امام حسین (ع) پس از شهادت اصحاب و یاران وفادار خود، سپاه دشمن را به پیکار طلبید و هر کس را که در برابر او قرار مىگرفت از دم شمشیر مىگذرانید تا جایى که تعداد
بىشمارى از سپاهیان دشمن را از میان برداشت، و در گرماگرم کارزار این رجز حماسى را زمزمه مىکرد:
کشته شدن (در راه خدا) بهتر است از زیر بار ننگ و مذلّت رفتن، و ننگ و مذلّت (ظاهرى) بهتر است از ورود در آتش جهنّم. «1»
یکى از شعارهاى کوبنده امام حسین (ع) که متضمّن فلسفه قیام کربلا و اهداف این نهضت شگرف تاریخى است، این شعار است:
(اى مردم مسلمان!) مگر نمىبینید که به حق عمل نمىشود و کسى از باطل رویگردان نیست؟ (در چنین شرایطى جا دارد که) انسان مؤمن لقاى پروردگار خویش را بر چنین زندگى (نکبتبار) ترجیح دهد! «2»
امام حسین (ع) در وصیّت نامه خود با خطاب به برادرش- محمّد بن حنفیّه- مهمترین عوامل زیربنایى حرکت الهى خود را توضیح مىدهد:
من براى استقرار صلاح و رستگارى در امت جدّم قیام کردهام، و برآنم تا امر به معروف و نهى از منکر کنم و به سیره جدّم- رسول خدا- و پدرم علىّ بن ابى طالب (ص) رفتار نمایم. «3»
امام حسین (ع) به هنگام رویارویى با سپاهیان حرّ بن زیاد ریاحى براى اتمام حجّت با آنها، ضمن تمسّک جستن به سخن رسول گرامى اسلام (ص)، علل دیگر قیام الهى خود را بیان مىکند:
اى مردم! پیامبر گرامى اسلام فرمود: هرگاه کسى سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدا را حلال مىکند؛ پیمان خدا را مىشکند؛ بیت المال (مسلمین) را پاس نمىدارد؛ به حدود الهى تجاوز مىکند؛ و در قول و فعل، با او مخالفتى نکند، سزاوار آن است که خداوند در جایگاه همان سلطان ستمگرش قرار دهد؛ آگاه باشید که این قوم (: کارگزاران حکومت اموى) همین رفتار ناشایست را دارند چرا که حرامها را حلال و حلالها را حرام کردهاند و با برهم زدن حدود الهى، مال خدا را براى خود برگرفتهاند. «1»
اگر امام حسین (ع) در جاىْ جاى سخنان خود بر دو اصل «قرآن» و «عترت» تکیه مىکند، به خاطر آن است که جز این دو منبع عظیم و گرانسنگ نمىتواند پاسخگوى نیاز جامعه اسلامى باشد و کسانى که با شعار «حسبنا کتاب اللّه» در برابر خاندان عترت و طهارت قد علم کردند ناگزیر از تفسیر به رأى شدند که تدریجاً موجبات برداشتهاى نادرست و انحرافآمیز از کتاب آسمانى قرآن را فراهم آوردند.
خوشبختانه امروز، حقّانیّت کلام نورانى امام بر دانشمندان فِرقَ اسلامى آن چنان روشن و آشکار شده است که در تألیفات خود بر این دو اصل اصیل و مبنایى پاى مىفشارند:
امّت اسلامى در این امر اتّفاق نظر دارند که فرمانبرى از امراء و سلاطین هنگامى واجب است که با دلیل (عقلى و مبانى علمى) راه حق و صواب را تشخیص دهند، و این دلیل باید مبتنى بر «کتاب» و «سنّت» باشد. «2»
بنابر این شرط اساسى اولى الامرى اشراف داشتن به دقایق کلامى قرآن کریم و سنّت سنیّه رسول گرامى اسلام (ص) و عمل به آنها است، و از همین روى در روایات منقول از حضرات معصومین (ص) بر عدم اطاعت از دستوراتى که معصیت برانگیز باشد توصیه شده و بزرگترین جهاد را سخنى دانستهاند که متضمّن مفهوم عدالت در مقابل حکومت فرمانروایان ستمکار باشد «3» و این درست مخالف آن چیزى است که بانى سلسله اموى- معاویة بن ابى سفیان- مىاندیشید و بر زبان مىآورد و حکومت اموى را به جاى دین و دستورات دینى به عنوان یک اصل خدشهناپذیر معرّفى مىکرد:
«مردم در انجام هر کارى آزادند ولى به شرط آن که براى حکومت مشکل آفرین نباشد.» «1» چرا که این تفکّر غلط بر این اساس شکل گرفته بود که مردم دوست ندارند «نبوّت» و «خلافت» در خاندان پیامبر جمع شود! «2» و چه اندازه تفاوت است میان این گونه سخنان و کلام امیرمؤمنان على (ع):
هرگز ندیدهاید که شما را به چیزى فرمان دهم مگر آن که خود قبلًا به آن عمل کردهام و من هرگز شما را از چیزى پرهیز ندادهام جز آن که قبلًا آن را ترک کرده باشم. «3»
3- 3. سخنان و رجزهاى عاشورایى اصحاب و یاران فداکار امام حسین (ع):
از منابع مهمّى که مقتل نگاران در تجزیه و تحلیل وقایع عاشورا از آن سود جستهاند، گنجینه گرانسنگ سخنان رسا و رجزهاى بلند عاشورایى شهداى کربلا است.
از این سخنان و رجزهاى عاشورایى مىتوان در تبیین اهداف قیام شگرف کربلا و مبانى زیر بنایى و شناخت مفاهیم ارزشى آن استفاده کرد و جمال جمیلى از صحنهْ صحنه عاشورا و مراتب جانبازى عاشوراییان به تصویر کشید که کار شیفتگان مکتب حسینى را در این آینه تمام نماى خداوندى به حیرت بکشاند؛ حیرتى که ریشه در عظمت وجودى و ابعاد ناشناخته شخصیّتى این عزیزان داشته باشد.
در بررسى کتب مقاتل فارسى، به مناسبت از این سخنان و رجزهاى ماندگار سخن به میان خواهد آمد، از این روى در اینجا به عنوان تیمّن و تبرّک فقط از رجز حماسى و شورآفرینى یاد مىکنیم که در حنجره علمدار کربلا به هنگام رویارویى با سپاهیان دشمن به گُل نشست و باورهاى ژرف او را به زیبایى تصویر کرد:
وَ اللَّهِ انْ قَطَعْتُموُا یَمینى انّى احامى ابداً عَن دینى «4»
4- 3. سخنان و خطبههاى امام زین العابدین و حضرت زینب و اهلبیت امام حسین- علیهم السلام- در جریان سفر به کوفه و شام و مدینه:
در این خطبهها و سخنان توفنده که همانند رگبار بىامان بر سر دشمنان آل اللّه و کارگزاران حکومت اموى باریده است، رگههاى بسیار روشنى از حماسه و ایثار را مىتوان به تماشا نشست و علل شکلگیرى قیام دوم کربلا را- که مکمّل قیام حسینى است- به رهبرى امام سجاد و حضرت زینب کبرى- علیهما السلام- مورد کنکاش دقیق قرار داد.
براى آشنایى بیشتر با ابعاد این خطبههاى تاریخى و ماندگار ناگزیر از نقل آنها هستیم، خطبههایى که مسلّماً در شکلگیرى نهضت توّابین نقش اساسى داشتهاند و براى بررسى متن خونبار عاشورا باید از این منابع متقن سود جست.
پس از ورود کاروان اسیران به شهر کوفه، حضرت زینب کبرى (س) براى آشنایى اهالى آن شهر با مظالمى که بر آل اللّه رفته بود، ناگزیر از ایراد خطبه شد، خطبهاى توفنده و شورآفرین که موجبات تداوم انقلاب حسینى را فراهم ساخت.
بشیر بن خُزیم اسدى مىگوید به هنگام ایراد خطبه، به جانب زینب کبرى نگریستم؛ به خدا سوگند زنى را سخنورتر از او ندیدم؛ گویا کلمات على (ع) از زبان او فرو مىریخت؛ و هنگامى که فرمان ساکت باش داد، نه تنها نفسهاى مردم در سینههاى آنان زندانى شد بلکه زنگهاى شتران نیز از صدا افتاد! سپس به ایراد خطبه پرداخت:
به نام خداوند بخشنده و مهربان، خدا را ستایش مىکنم و بر جدّم رسول خدا (ص) و خاندان پاک او درود مىفرستم. اى مردم کوفه! اى اهل مکر و نیرنگ! آیا براى ما گریه مىکنید؟! اشک چشمانتان از چکیدن باز نماند و نالههاى شما نیز به خاموشى نگراید! مَثَل شما (مردم کوفه) مَثَل زنى است که رشتههاى خود را پس از بافتن از هم باز کند! شما (مردم) ایمانتان را وسیله مکر و خیانت در میانه خود قرار دادید و رشته ایمانتان را پس از بستن گشودید! در میان شما جز خودفروشى و خودستایى و تباهى و فساد، و سینههایى پر از کینه و تملّق- تملّقى- همانند تملّق کنیزان و غمّازى با دشمنان، خصلتى وجود ندارد. شما همانند گیاهانى هستید که در مزبلهها مىرویند که در خورِ خوردن نیستند؛ و به گچى مىمانید که زینت فزاى قبورند و استفاده دیگر از آنها نمىشود! چه توشه زشتى براى عالم آخرت ذخیره کردهاید که خشم خدا
را برانگیخته و عذاب همیشگى را براى شما آماده کرده است. آیا پس از کشتن (بهترین افراد خاندان و یاران) ما، بر حال ما گریه مىکنید و خود را مورد سرزنش قرار مىدهید؟! آرى به خدا سوگند (شما سزاوار آنید که) بسیار گریه کنید و کمتر بخندید، چرا که شما (کسانى هستید که با دستان خود) لکّه ننگ زمانه را بر دامان خود افکندید (لکّهاى) که آن را با هیچ آبى نمىتوان شست؛ چگونه مىتوان شست (خونى را که با) کشتن پسر رسول خدا (ص) و سیّد جوانان اهل بهشت (بر دامانتان نشسته است)؛ خون همان کسى که در کارزارها و گرفتارىها پناه شما و به هنگام احتجاج با دشمنان رهنماى شما بوده است و شما در سختىها و ناگوارىها به او پناه مىبردید و (آداب) دین و شریعت را از او مىآموختید؟! آگاه باشید که وزر و وبال بزرگى را مرتکب شدید، از رحمت خدا دور باشید و هلاکت بر شما باد! این است و جز این نیست که کوشش شما (سرانجام) به ناامیدى و حرمان منتهى شد و دستان شما (از رحمت خداوندى) کوتاه گردید و سوداى شما موجب زیان و خسران شما شد و خشم خدا را بر جان خود خریدید و ذلّت و بیچارگى شما را فرا گرفت.
اى اهل کوفه! واى بر شما آیا مىدانید چه جگرى را از رسول خدا شکافتید (و سوزاندید) و چه گوهر (مستورى) از او را از پرده برون آوردید و چه خونى از او بر زمین ریختید و چه (پرده) حرمتى را از او دریدید؟! (شما اى مردم کوفه!) کار ناشایستى انجام دادهاید و به جنایت بزرگى دست و یازیدهاید و ستم عظیمى را به بزرگى زمین و آسمان (در حقّ ما خاندان پیامبر) روا داشتهاید؛ آیا تعجب خواهید کرد که آسمان (از این همه ستم و ناسپاسى بر حال ما) خون گریه کند؟ و تردیدى نیست که عذاب آخرت (براى شما) دشوارتر و خوارکنندهتر است و در آن روز هیچ کس به یارى شما برنخواهد خاست! پس به خاطر این مهلت (کوتاه و زود گذر) خداوند، احساس سبکبارى نکنید (و جنایاتى که مرتکب شدهاید فراموشتان نشود) و از حدّ خود پاى فراتر ننهید، چرا که خداوند در امر انتقام، شتاب روا نمىدارد و از این که (فرصت) انتقام از دست رود، هراسى ندارد (زیرا فرصتها را همو مىآفریند) (بدانید که) پروردگار شما در کمین و در انتظار شما است.
راوى مىگوید به خدا سوگند که در آن روز مردم (کوفه) را حیران و سرگردان مىدیدم در حالى که مىگریستند و دستان خود را (از سر شرمندگى) به دندان مىگزیدند. پیرمردى را مشاهده کردم که در کنار من ایستاده بود در حالى که محاسن (سپید) او از اشک چشمشتر شده بود و با خود زمزمه مىکرد: «پدر و مادرم به فداى شما باد! پیران شما بهترین پیران؛ جوانان شما بهترین جوانان؛ و زنان شما بهترین زنان؛ و خاندان شما بهترین خاندانها هستند که هرگز خوار نمىگردند و شکست نمىخورند.» «1»
خطابه فاطمه بنت الحسین- علیهما السلام- به هنگام ورود به شهر کوفه على رغم ایجازى که دارد، داراى نکاتى آموزنده و راهگشا است که قسمتهاى کوتاهى از آن را براى نقل در این اوراق برگزیدهایم:
... اى اهل کوفه! اى اهل مکر و خدعه! خداوند ما را به شما مبتلا ساخت و شما را به وسیله ما امتحان کرد و ما را به این آزمون ستود، ماییم گنجینه علم و فهم و حکمت او و حجّت خدا براى همه سرزمینها بر روى زمین .... شما ما را تکذیب و تکفیر کردید و ریختن خون ما را مباح دانستید و جنگیدن با ما را حلال و چپاول اموال ما را روا داشتید. گویا ما از اسیران ترکستان و کابل بودیم! ... اى اهل کوفه! شیطان شما را فریفت و از راه راست منحرف ساخت و چنان پرده جهل در مقابل چشمان شما کشید که شما دیگر هدایت نخواهید شد ...»»
نوشتهاند هنگامى که خطابه آتشین فاطمه بنت الحسین به اینجا رسید، مردم کوفه با صداى بلند گریستند و گفتند: «اى دختر پاکان! دلها و سینههاى ما را- با این خطابه- آتش زدى و جگرهاى ما را در آتش اندوه سوزاندى. دیگر بس کن» «3» و فاطمه ساکت شد.
خطابه امّ کلثوم (س) دختر امیر مؤمنان على (ع) از حنجرهاى بغضآلود و با چشمانى گریان در آن روز فراموش ناشدنى، ابعاد دیگرى از قیام ماندگار حسینى را آشکار ساخت و ستم کوفیان را در حقّ شهداى کربلا به تصویر کشید به گونهاى که کوفیان را در حسرتى دامنهدار فرو برد و دلهاى سنگى آنان را به بیقرارى واداشت. «4»
خطابه کوبنده امام زین العابدین پیش از ورود به دارالاماره کوفه، مکمّل خطابههاىآتشین زینب کبرى، فاطمه بنت الحسین و امّ کلثوم- علیهم السلام- و نمایانگر ابعاد دیگرى از فاجعهاى بود که به همدستى کوفیان در سرزمین کربلا شکل گرفت.
امام سجّاد (ع) در ابتداى خطبه تاریخى خود به نصیحت کوفیان پرداخت و هنگامى که آنها به ظاهر همدلى نشان دادند و اظهار اطاعت کردند فرمود:
هیهات! هیهات! اى مردم غدّار حیلهباز که جز نیرنگ خصلتى در میان شما نیست! آیا مىخواهید آن چه را که بر سر پدران من آوردید در حقّ من نیز روا دارید؟! به خدا سوگند که چنین امرى امکانپذیر نیست، چرا که هنوز جراحات دل من بهبود نیافته و مصیبت جدّم رسول خدا و پدر و برادرانم را فراموش نکردهام و تلخى آن از کام من بیرون نرفته و- مرور آن فاجعه- گلوى مرا مىفشارد و اندوه آن در سینه من هنوز جریان دارد .... «1»
5- 3. روایات منقول از امامان معصوم علیهم السلام درباره شهادت امام حسین (ع):
روایات بسیارى از ائمّه معصومین علیهم السلام نقل شده است که مورد استفاده مورّخان اسلامى و مقتل نگاران عاشورا قرار گرفته و از منابع عمده مقتل نگارى در زبان فارسى به شمار مىرود و ما براى تیمّن و تبرّک به نقل معدودى از آنها بسنده مىکنیم:
1) امام محمّد باقر (ع) فرمودهاند:
ما بَکَتِ السَّماءُ عَلى احَدٍ بَعْدَ یَحیى بن زکریّا الّا علَى الحسین بن على- علیهما السلام- فَانَّها بَکَتْ عَلَیه اربعینَ یوماً. «2»
بعد از- شهادت- یحیى بن زکریّا (ص) آسمان در شهادت کسى نگریست مگر در شهادت امام حسین (ع)، که به مدّت چهل روز براى مصیبت او گریه کرد!
2) امام صادق (ع) گریه و بیتابى کردن در رخدادهاى تلخ را براى بندگان خدا امرى مکروه دانستهاند مگر در مصیبت امام حسین (ع) که امرى پسندیده است و پاداش خداوندى را در پى دارد:
انَّ البُکاءَ وَ الجَزَعَ مَکروهٌ لِلْعَبدِ فى کُلِّ ما جَزَعَ، ما خَلَا البُکاءَ وَ الجَزَعَ عَلَى الحسین بن على- علیهما السلام- فَانَّهُ فیهِ مأجور. «3»
3) از امام علىّ بن موسى الرّضا- علیهما السلام- نقل شده است همین که ماه محّرم آغاز مىشد دیگر آثار سرور در چهره پدرم دیده نمىشد و نشانههاى اندوه سیماى او را فرا مىگرفت و این حالت تا روز عاشورا ادامه پیدا مىکرد که آن روز، روز حزن و گریه او بود و مىفرمود در چنین روزى امام حسین (ع) کشته شد:
کانَ ابى- اذا دَخَلَ شَهْرُ المحَّرم- لا یُرى ضاحکاً، وکانَت الکآبَةُ تَغْلِبُ عَلَیه، حتَّى یَمْضى مِنْه عَشرةُ ایّامٍ، فاذا کانَ یَومُ العاشِرِ کانَ ذلِکَ الیَوْمُ یَوْمَ مَصیبَتِهِ و حُزْنِهِ و بُکائِهِ، و یَقول: هُوَ الْیَوْمُ الّذى قُتِلَ فیهِ الحسین (ع). «1»
4) از امام علىّ بن موسى الرّضا (ع) نقل شده است که مصیبت امام حسین (ع) چشمان ما را در اثر ریزش اشک خسته و مجروح کرده است، و عزیزان ما در دیار کربلا به خوارى در آمدند.
مصایب آن روز- عاشورا- آن چنان عمیق و ریشه دار است که ما را براى همیشه غمگین و داغدار کرده است:
... انَّ یَوْمَ الحسین اقْرَحَ جُفونَنا و أسْبَلَ دُموعَنا و أذَّلَ عزیزنا بِارضِ کَرْبٍ وَ بَلا و اورَثْتَنا الکَرْبَ وَ البَلاء الى یَوْمِ الانْقِضاء. «2»
5) از امام محمّد تقى (ع) نقل شده است که اگر کسى در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان امام حسین (ع) را زیارت کند بیست و چهار هزار فرشته و پیامبر مرسل با او مصافحه مىکنند و اینان همان گروهى هستند که از پیشگاه خداوند متعال براى زیارت حسین (ع) در چنین شبى رخصت مىطلبند، شبى که امید است همان شب قدرى باشد که تمامى امور بر اساس حکمت الهى سامان مىیابد:
مَن زارَ الحسین (ع) لَیلَةَ ثلاث و عشرین مِنْ شهرِ رَمضانَ- وَ هى اللَّیْلَةُ الَّتى یُرجى ان تَکونَ لَیْلَةَ القَدْرِ، و فیها یُفْرَقُ کُلُّ امرٍ حکیمٍ- صافَحَهُ اربَعةٌ وَ عِشرونَ الْفَ مَلَکٍ وَ نَبِىٍّ کُلُّهُم یَسْتَاْذِن اللّهَ فى زیارةِ الحسین (ع) فى تِلکَ اللَّیلَةِ. «3»
6) از امام هادى (ع) در فضیلت زیارت امام حسین (ع) روایتى نقل شده که حاکى از پاداش معنوى بى شمارى است که براى زایران تربت حسینى وجود دارد:
مَن خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یُریدُ زیارةَ الحسین بن على (ع) فَصارَ الىَ الفُراتِ فَاغْتَسَلَ مِنه، کَتَبَهُ اللّه مِنْ المُفلِحینَ، فاذا سَلَّمَ على ابى عبداللّه (ع) کُتِبَ مِنَ الفائِزینَ، فَاذا فَرَغَ مِنْ صَلوتِهِ اتاهُ مَلَکٌ فقال:
انَّ رسول اللّه (ص) یَقْرَؤُکَ السَّلامُ وَ یَقولُ لَکَ: امّا ذُنوبُکَ فَقَد غُفِرَلَکَ، فَاسْتَأنِف العَمَل. «1»
7) از امام حسن عسکرى (ع) روایتى منقول است که ناظر بر عظمت و حرمت مقام حسین بن على (ع) در پیشگاه خداوندى است، و نیز از وعده شهادت او و نیز گریه اهل آسمان و زمین در شهادت آن بزرگوار پیش از تولّدش خبر مىدهد، و ضمن آنکه پیروزى آن وجود نازنین را در ایام رجعت بازگو مىکند، ادامه امامت و شفاى تربت او را به عنوان پاداشى قلمداد مىکند که خداوند در زمره پاداشهاى جانبازى و شهادت آن امام بزرگوار در نظر گرفته است:
اللَّهُمَّ انّى اسئَلُکَ بِحَقِّ المَولودِ فى هذا الیَومْ، المَوْعود بِشَهادَتِهِ قَبْلَ اسْتِهلاله وَ وِلادَتِه، بَکَتْهُ السَّماءُ وَ مَن فیها و الارضُ وَ مَنْ عَلَیها، وَ لَمّا یَطا لا بَتَیْها، قتیلِ العَبَرَةِ وَ سَیِّدِ الاسرَةِ، المَمدودِ بِالنُّصرَةِ یَومَ الکَرّةِ، المُعَوَّضِ مِنْ قَتْلِهِ انَّ الأئمَّةَ مِنْ نَسْلِهِ، وَ الشِّفاءَ فى تُربَتِهِ .... «2»
8) پایان بخش این قسمت، جملات حزنانگیز و حسرت آلودى است که به ابا صالح المهدى حجّة بن الحسن العسکرى- عجّل الله تعالى فرجه- منسوب است:
فَلَئِنْ اخَّرَتْنى الدُّهورُ وَ عاقَنى عَنْ نَصْرِکَ المَقدورُ، وَ لَم اکُنْ لِمَنْ حارَبَکَ مُحارِباً وَ لِمَنْ نَصَبَلکَ العِداوَةَ مُناصِباً، فَلَأُنْدِبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً، وَ لَابْکینَّ لَکَ بَدلَ الدُّموعِ دَماً .... «3»
اگر- گردش- زمانه به تأخیرم انداخت و مقدّرات- خداوندى- از یارى تو بازم داشت، و نتوانستم در رکاب تو با دشمنانت بستیزم، ولى- در عوض- از صبح تا شب براى تو مىنالم و به جاى اشک خون مىبارم.
6- 3. مطالب منقول از همراهان امام که به فیض شهادت نایل نیامدهاند:
تعدادى از اصحاب امام حسین (ع) در چند مرحله از مراحل شکلگیرى قیام حسینى حضور داشتهاند و حتى برخى در روز عاشورا مجروح شده امّا از دست دشمنان جان به در بردهاند. اینان مشاهدات خود را براى دیگران بازگو کردهاند که اینک در شمار منابع مقتل نگاران قرار دارد. از این گزارشهاى تاریخى مىتوان بسیارى از نقاط مبهم قیام کربلا و رخداد عاشورا را روشن کرد.
حسن بن حسن بن علىّ بن ابىطالب علیهمالسلام در جریان روز عاشورا زخمهاى بىشمارى برداشته، امّا به وسیله بستگان خود از معرکه جنگ رهایى یافته است. «1» وى معروف به حسن مثنّى است که در صداقت و وثاقت او تردید نکردهاند. افرادى مانند ضحّاک بن عبداللّه بن قیس مشرقى «2» و عقبة بن سمعان «3» از شخصیتهایى هستند که در مراحل شکلگیرى قیام ماندگار حسینى سهیم بودهاند ولى به فیض شهادت نرسیدهاند و گزارشى که آنان از وقایع کربلا به دست دادهاند مورد عنایت اهل تحقیق قرار داشته و دارد.
7- 3. مطالب منقول از مخالفان امام حسین (ع):
بعد از حادثه خونبار عاشورا، بسیارى از مخالفان امام حسین (ع) از کرده خود پشیمان شدند و برخى از آنان به صف «توّابین» پیوستند.
اینان مشاهدات خود را براى دیگران نقل کردهاند که مورد استناد مقتل نگاران قرار گرفته است.
8- 3. مشاهدات افراد بیطرف:
در میان راویان رخداد شگرف کربلا به اسامى افرادى برمىخوریم که نه در شمار سپاهیان امام حسین (ع) بودهاند و نه در شمار سپاه یزید. اینان مشاهدات خود را براى دیگران بازگو کردهاند که مورد استفاده مقتل نگاران قرار گرفته است.
عبیدالله بن الحر الجعفى «4» را مىتوان به عنوان نمونه از این گروه نام برد.